English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (9091 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
throat U صدا دهان
throats U صدا دهان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
socket کام [سقف دهان]
blurt U از دهان بیرون انداختن
fondant U شیرینی ای که در دهان اب میشود
fondants U شیرینی ای که در دهان اب میشود
respirator U دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
respirator U اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
respirators U دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
respirators U اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
jib U دهان
jibbed U دهان
jibbing U دهان
jibs U دهان
OS U دهان
spittle U اب دهان
saliva U اب دهان
halitosis U گند دهان
fetid U گند دهان
palate U سقف دهان
palates U سقف دهان
slobber U اب دهان
slobber U تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobber U اب دهان روان ساختن
slobber U دهان را اب انداختن
slobbered U اب دهان
slobbered U تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbered U اب دهان روان ساختن
slobbered U دهان را اب انداختن
slobbering U اب دهان
slobbering U تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbering U اب دهان روان ساختن
slobbering U دهان را اب انداختن
slobbers U اب دهان
slobbers U تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbers U اب دهان روان ساختن
slobbers U دهان را اب انداختن
drivel U اب دهان جاری ساختن از دهن یا بینی جاری شدن دری وری سخن گفتن
muffle U دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
muffles U دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
muffling U دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
trap U نیرنگ فریب دهان
scold U ادم بد دهان
scolded U ادم بد دهان
scolds U ادم بد دهان
gape U نگاه خیره با دهان باز
gape U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gaped U نگاه خیره با دهان باز
gaped U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gapes U نگاه خیره با دهان باز
gapes U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gaping U نگاه خیره با دهان باز
gaping U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
reek U بخار دهان
reeked U بخار دهان
reeking U بخار دهان
reeks U بخار دهان
squiggle U در دهان قرقره کردن
squiggles U در دهان قرقره کردن
gag U دهان بند بستن
gag U دهان باز کن
gagged U دهان بند بستن
gagged U دهان باز کن
gagging U دهان بند بستن
gagging U دهان باز کن
gags U دهان بند بستن
gags U دهان باز کن
gob U دهان
gobs U دهان
chops U دهان
muzzle U دهان بند دهنه
muzzled U دهان بند دهنه
muzzles U دهان بند دهنه
muzzling U دهان بند دهنه
spit U اب دهان پرتاب کردن
spit U اب دهان خدو
spits U اب دهان پرتاب کردن
spits U اب دهان خدو
aftertaste U اثر و طعم غذا در دهان
aftertastes U اثر و طعم غذا در دهان
mug U ساده لوح دهان
mugged U ساده لوح دهان
mugging U ساده لوح دهان
mugs U ساده لوح دهان
mouth U دهان
mouth U در دهان گذاشتن
mouthed U دهان
mouthed U در دهان گذاشتن
mouthing U دهان
mouthing U در دهان گذاشتن
mouths U دهان
mouths U در دهان گذاشتن
Wellington U چکمه دهان گشاد
drool U اب از دهان تراوش شدن
drooled U اب از دهان تراوش شدن
drooling U اب از دهان تراوش شدن
drools U اب از دهان تراوش شدن
ejaculate U از دهان بیرون پراندن
ejaculated U از دهان بیرون پراندن
ejaculates U از دهان بیرون پراندن
ejaculating U از دهان بیرون پراندن
oral U از راه دهان
Other Matches
slaver U گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver U اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
rictus U گشادی دهان چاک دهان پرندگان
To pass the news by word of mouth . U خبری را در دهان به دهان پخش کردن
kiss of life U تنفس مصنوعی دهان به دهان
stomal U دهان دار وابسته به دهان
expired air method U روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
polystome U دهان
puss U دهان
potato box U دهان
astomatous U بی دهان
astomatal U بی دهان
unmuffle U دهان
polystomatous U دهان
toho U دهان ببر
widemouthed U دهان باز
to shut up U دهان بستن
stomatitis U ورم دهان
stomatology U دهان پزشکی
cyclostomate U دهان گرد
cyclostomatous U دهان گرد
gymnostomous U برهنه دهان
openmouthed U دهان باز
neb U پوزه دهان
mouthy U دهان دار
fomalhaut U دهان ماهی
microstomous U کوچک دهان
peroral U از راه دهان
astomatal U فاقد دهان
stomatic U شبیه دهان
stomatal U وابسته به دهان
stomatal U دهان دار
orals U از راه دهان
rictus U چاک دهان
insalivate U اب دهان زدن به
mouth-watering U دهان آب انداز
stoma U شکاف دهان
stomatous U دهان دار
mum's the word <idiom> U دهان قرص
mouthwash U دهان شویه
mouthwashes U دهان شویه
say a mouthful <idiom> U حرف دهان پر کن
To muzzle the people. U دهان مردم را بستن
halitosis U بدبویی دهان [پزشکی]
paralysis of the face U لغو یا کجی دهان
he has a loose tongue U دهان لقی دارد
xerostomia U خشکی دهان [پزشکی]
dry mouth syndrome U خشکی دهان [پزشکی]
mouthpart U زائده نزدیک دهان
dry mouth U خشکی دهان [پزشکی]
fetor oris U بدبویی دهان [پزشکی]
bad breath U بدبویی دهان [پزشکی]
orinasal U از دهان و بینی درامده
toadfish U ماهی دهان گشاددریایی
maw U دهان [اصطلاح روزمره]
swearer U ادم بد دهان وفحاش
throw to the wolves <idiom> U به دهان گرگ انداختن
jaws U دهان [اصطلاح روزمره]
chops U دهان [اصطلاح روزمره]
trap U دهان [اصطلاح روزمره]
stomatogastric U وابسته به دهان ومعده
gob [British E] U دهان [اصطلاح روزمره]
spiracular U شبیه سوراخ دهان
yap [American E] U دهان [اصطلاح روزمره]
bazoo [American E] U دهان [اصطلاح روزمره]
pie hole [American E] U دهان [اصطلاح روزمره]
sound off U مزه دهان کسیرافهمیدن
to escape one's lips U از دهان کسی در رفتن
cake-hole [British E] U دهان [اصطلاح روزمره]
mush [British E] U دهان [اصطلاح روزمره]
hagfish U مارماهی دهان گرد
fish fag U زن بدزبان یابد دهان
screw up U غنچه کردن دهان
fullmouthed U دارای دهان کامل
clump block U قرقره دهان گشاد
aboral U نقطه مقابل دهان
To sound someone out . To feel someones pulse . U مزه دهان کسی را فهمیدن
living from hand to mouth <idiom> U دست به دهان زندگی کردن
a hand to mouth existence <idiom> U دست به دهان زندگی کردن
to gape U با خیره دهان باز کردن
Hand, foot and mouth disease [HFMD] U بیماری دست، پا و دهان [پزشکی]
hand to mouth reaction U واکنش دست به دهان بردن
cyclostomate U وابسته به جانور دهان گرد
cyclostomatous U وابسته به جانور دهان گرد
cyclostome U جانور از راسته دهان گردان
stomatitis U ورم مخاط دهان ولثه
saliva test U ازمایش بزاق دهان اسب
he did not open his lips U دهان نگشود سخن نگفت
bits U میله فلزی داخل دهان اسب
jump into the lion's mouth <idiom> U خود را توی دهان افعی انداختن
bit U میله فلزی داخل دهان اسب
canker sore U زخم وقرحه کوچک مخصوصادر دهان
It melts in the mouth U در دهان آب میشود(نرم و لذیذ است )
To be flabbergasted (bewildered). U انگشت به دهان ماندن ( مبهوت شدن )
To do something the hard way . to do something in a roundabout way. U لقمه را از دور سر توی دهان گذاشتن
agape U مبهوت متعجب با دهان باز درشگفت
vibrissa U سبیل وموی اطراف دهان حیوان
open hearth U کوره فولاد سازی دهان باز
face hold U گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
granulose U ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
gawps U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
Never look a gift horse in the mouth. <proverb> U دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
foul hooked U ماهی گرفته شده با قلاب ازبیرون دهان
gawp U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawping U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
To be a good conversationalist . U دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
gawped U با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
round vowel U حرف صدایی که درتلفظ ان باید دهان یا لب را گرد کرد
venriloquism U سخن گفتن بدانسان که گمان کنندصداازجای ....دهان بیرون میاید
palatal letters U حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظمیشوند
psilosis U یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
palatals U حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظ میشوند
lockjaw U قفل شدن یا کلید شدن دهان که از علائم زودرس کزاز است
lampas U کام اماس کام دهان اسب یکجور پارچه ابریشمی گلدار
gam U دندان گراز یا دندان کج دهان
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb> U در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com